بروز اختلاف جدی بین چهار کشور عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس یعنی از یک سو ؛ قطر و دیگر سو ؛ سه کشور عربستان و بحرین و امارات عربی تا حد قطع روابط دیپلماتیک و اعلام پیش شرط هائی ازسوی سه کشور مزبور به قطر جهت بازسازی روابط قطع شده و عدم قبول شرایط توسط دوحه ؛ این سئوال اساسی رامطرح می کند که سرنوشت شورای همکاری خلیج فارس که سی و شش سال از عمرش سپری میشود به کجا ختم خواهد شد ؟ آیا قطر همان گونه که اعلام داشته ازشورا خارج خواهد شد ؟ و شورائی که هنوز به چهل سالگی نرسیده منحل میشود ؟ یا همچنان کج دار و مریز به حیاتش ادامه می دهد .
سئوالات بالا از جمله سئوالاتی است که تحلیلگران مسائل سیاسی حوزه خلیج فارس به دنبال کشف پاسخ می باشند.
اگر چه دادن پاسخ دقیق و صحیح به سئوالات فوق تا حدودی ناممکن می باشد و فقط پیشگویان میتوانند برای بازار گرمی پیش بینی کنند ولیکن آنچه از قرائن بر می آید احتمال انحلال در شرایط فعلی ضعیف به نظر می رسد .
قبلا هم سابقه داشته که مشابه این اختلاف و شاید تا حدودی حادتر و در حد اشغال خاک قطر توسط عربستان بر سر اختلافات مرزی در دهه 1990 میلادی بین دو کشور عربستان و قطر بوقوع پیوست و یا درحد قطع روابط دیپلماتیک بروز نموده و هر گزسبب خروج قطر نشده و شورا در آستانه انحلال قرار نگرفته است .
شرایط امروز منطقه و بین المللی این اجازه را به دو طرف درگیری در شورای همکاری خلیج فارس نمی دهد تا بخواهند این سازمان منطقه ای که از زمان تشکیل آن ؛ برایش خواب ها دیدند را به سادگی منحل نمایند.
با روی کار آمدن ترامپ و هم افزائی که بین ریاض و واشنگتن در عصر ترامپ بوجود آمده و عربستان را تا حدودی از انزوای دوران اوباما خارج ساخت ؛ سبب شده تا ریاض احساس قدرت کند و تصمیم بگیرد رقیب دیرینه داخلیش در شورای همکاری خلیج فارس در جای خودش بنشاند و از این رو اختلافات اخیر نمود پیدا کرد و اگردوحه کوتاه بیاید و به مطالبات مخالفانش در شورا پاسخ مثبت بدهد خود بخود این مناقشه حل خواهد شد و اگر کوتاه نیاید به نظر می رسد در حد سردی روابط باقی خواهد ماند
ولی ازآنجائی که در همه موارد مشابه ؛ امکان دارد پارامترهای غیر قابل پیش بینی ظهور نماید و تاثیرات سلبی وایجابی عمیقی بر جای بگذارد و معادله را دگرگون نماید لذا احتمال همه چیز را می توان داد .